کد مطلب:120983 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:390

تنازل نبود
شگفت انگیزتر از پندار دسته ی پیش، یاوه پنداری دسته ی دیگری از نویسندگانست كه می گویند:امام (ع)، معاویه را سزاوارتر از خویش یافت، پس به سود او، پا پس كشید و خلافت را به او واگذارد و با او بیعت كرد.

در حالیكه می دانیم:امام- كه درود خدا بر او- چه در نامه های پیش از واقعه ی صلح، و چه پس از آن، صریحا خود را سزاوار مقام خلافت می داند هنگامی كه معاویه به كوفه آمد و به منبر رفت و گفت:امام مرا سزاوارتر دانست و خود را نه، پس آنرا به من واگذارد، امام حسن (ع) در مجلس حضور داشت و بپاخاست و فرمود:

معاویه دروغ می گوید، آنگاه در سزاواری و فضیلت خویش به تفضیل سخن گفت از جمله به شركت در مباهله اشارت كرد، سپس فرمود ما طبق نص قرآن و سنت پیامبر برتریم و بدین امر سزاوارتر اما دیگران ستم كردند و حق ما را بردند [1] .

گذشته از این، در مفاد صلحنامه خواندیم كه امام قید فرمود:معاویه را امیر المؤمنین نخواند و نداند، پس چگونه ممكنست با او بیعت كرده باشد؟و هم اگر با او بیعت كرده



[ صفحه 21]



بود، می بایست به فرمان معاویه عمل كند، اما به گواهی تاریخ، هرگز از او فرمان نبرد چنانكه به هنگام خروج خوارج، معاویه فرمان داد كه امام با ایشان بجنگد، و امام اصلا به فرمان او وقعی ننهاد و فرمود: «اگر من می خواستم با «اهل قبله» بجنگم، نخست با تو می جنگیدم...» [2] .

پس می بینیم كه یاوه پنداری برخی نویسندگان- كه از وجدان علمی و تاریخ نویسی بهره یی نبرده اند- جز یك دروغپردازی بزرگ، نیست.

صلح امام بنابر مصالح عالیه ی اسلام، صورت گرفت، نه از جهت آنكه امام معاویه را سزاوارتر یافت.


[1] بحار ج 44 ص 62.

[2] كامل ابن اثير ج 3 ص 208 به نقل حياة الامام الحسن بن علي ج 2 ص 279.